• خانه
  • معرفی روستای شهیدآباد
  • اخبار
    • اطلاعیه
    • مشکلات و موانع روستا
  • شهدا
  • دهیاری
  • شورای اسلامی
  • گردشگری
  • محصولات
  • نگارخانه
  • تماشاخانه
صفحه اصلی  »  شهدا   »   شهید محمدجعفر یوسفی باصری
معرفی شهید
وصیت نامه
خاطرات
معرفی خانواده شهید
معرفی شهید

شهید محمد جعفر یوسفی باصری فرزند الله مراد

ولادت: ۱۳۴۱

تاریخ شهادت : 2/ ۵ /۱۳۶۲

محل شهادت : حاج عمران

عملیات : والفجر ۲

 

فرزند الله مراد ،متولد ۱۳۴۱ ،مدرک دیپلم تجربی را ازدبیرستان نمازی شیرازکسب کرد.ازمهرماه سال ۶۰ باعضویت بسیج ، قدم به میعادگاه عاشقان نهاد.درعملیات معروف به جنگ چزابه ، در عملیات بیت المقدس ، رمضان ، والفجر ۱و ۲ شرکت داشت . در عملیات رمضان ، از ناحیه ی پاهابه شدت مجروح شد . قبل از انجام عملیات والفجر ( ۱ ) به گردان خط شکن فجر پیوست . در شب عملیات پس از دستور عقب نشینی ، برادر همرزم و هم محلی خود را که دارای هیکل و اندامی بزرگتر و سنگین تر از خود بود و به سختی مجروح شده بود با رنج و مشقت و به تنهایی تا مسافت چند کیلومتر به عقب برگرداند و باعث نجات وی شد . در عملیات والفجر ( ۲ ) در منطقه ی حاج عمران که گردان فجر مأموریت ویژه ای داشت ( آن هم گذر از کوه ها و دره های صعب العبور و نفوذ در عمق ۱۵ کیلومتری خاک دشمن و تصرف ارتفاعات حساس که نتیجه و پیروزی کل عمليات منوط به پیروزی نیروهای این گردان بود ) با جان نثاری ، رشادت و مقاومت بی نظیر ، چندین شبانه روز در حالت محاصره و درگیری ، بشارت و نوید فتح و ظفر به ملت شهید پرور ایران را به ارمغان آوردند . سرانجام به تاریخ 2/5/1362 نجوای عاشقانه ی « اللهم ارزقنا توفيق الشهاده » او به اجابت حق تعالی رسید و به شهادت رسید و پیکر پاکش در گلزار شهدای شهید آباد آرام و قرار گرفت .

وصیت نامه

فرازی از وصیت نامه ی شهید :

رفتن به جبهه را امری لازم دانستم و با پشت پا زدن به تمامی امیال و آرزوهای مادی و دنیوی اقدام به این عمل نموده ام . باشد تا بتوانم با رسیدن به سعادت ، راه رشد و تعالی را بهتر دریابم . امید است خون سرخم در تداومبخشیدن به انقلاب و رسوا کردن چهره ی زشت و دیو سیرت اهریمنان ومنافقان  ریخته شود و بتوانم عاشقانه و پاکباخته جان ناقابل خود را در راه خدا هدیه کنم تا شاهدی باشم بر همه ی سخنان و گفتار ، و نشان دهم که چه سان امید آینده انقلاب و بر پا دارندگان حکومت فردای اسلام در راه الله ، بی تابانه می شتابند و بر این سعادت عشق می ورزند .

خاطرات

خاطره ای از شهید از زبان رسول اکبری:

در عملیات رمضان مرحله اول شرکت کرده بود و از ناحیه ساق پا مجروح شده بود و او را به بیمارستان سینای اهواز آورده بودند ایشان طاقت نیاورده و از بیمارستان فرار کرده بود به گردان ما آمد و چند روزی بود که بنده متوجه شدم موقع خوردن غذا ( ظهر ) ایشان جایی می روند تا اینکه یک دفعه او را تعقیب کردم دیدم رفت پشت یک چادر و آرام آرام بالای سر او رسیدم دیدم که پای او از قسمت قلم مجروح است همینکه متوجه من شد زود شلوارش را کشید و روی آن را پوشاند. به او گفتم اگر به من نشان ندهی می روم و به همه بچه ها می گویم. او شروع کرد التماس کردن و شلوار را بالا کشید دیدم اصلا ماهیچه قلم پا می شود گفت به طور کل رفته و ظهرها که ناپدید می شد معلوم شد که می آید دور از چشم دیگران خودش آن را پانسمان می کند و البته من هم چون قول دادم هیچ وقت به بچه ها آن را نگفتم و اما قضیه فرار از بیمارستان را تقریبا همه فهمیده بودند اما همه فکر می کردند مجروحیتش جزئی بوده است .او موقعی که راه می رفت می لنگید اما هیچکس فکر اینقدر مجروحیت را نمی کرد. این عزیزان اینقدر فداکاری می کردند و در راه اعتقاد و ایده خود پا فشاری می کردند و به این راه مقدس اعتماد داشتند و جان خویش را در طبق اخلاص می گذاشتند و از هیچکس چشم داشتی هم نداشتند.

معرفی خانواده شهید

خانواده شهید:

پدر شهید حاج الله مراد یوسفی و مادرش اقدس اکبری بودند. مرحومه اقدس ، وقتی شهید محمدجعفر ده ساله بود فوت نمود و شهنار زارعی(سمر) در حق او و بقیه فرزندان مادری کرد. مرحوم حاج الله مراد ۱۳ فرزند داشت که ۷ پسر و ۶ دختر بودند.

حاج‌ الله‌مراد یوسفی، مردی بزرگ‌منش، مهمان‌نواز، متفکر و باذکاوت بود. همیشه از افرادی که به روستا می‌آمدند، به خوبی پذیرایی می‌کرد و خاطرات خوشی برایشان به جا می‌گذاشت.

 او با زیرکی خود که زبانزد خاص و عام بود، توانست بارها از درگیری بین افراد طایفه ممانعت کند. با این که فرزندش در جبهه به سر می‌برد، خودش هم به میدان رفت و شاهد شهادت امرالله یوسفی بود و همیشه از خاطراتش می‌گفت.

مرحومه اقدس اکبری، ساده‌زیست، مهربان و مهمان‌نواز بود و علیرغم سن کمش با توکل به خدا فرزندانش را به خوبی تربیت نمود و با فرزند همسرش به قدری با محبت رفتار می‌کرد که او را که نامادری‌اش بود، خواهر صدا می‌زد.

شهنار زارعی معروف به سمر، زنی با خدا ، بسیار دلسوز و مهربان و خنده رو است ، با وجود اینکه غریبه بود با رفتار خوبش در دل مردم شهیدآباد جا دارد. او بسیار مهمان نواز و دست و دل باز است.

محمدجعفر که بعد از فوت مادرش به شهادت رسید، بسیار باهوش و شجاع بود و با نفوذ به خاک دشمن، اطلاعات مهمی به دست می‌آورد.

مطالب جدید

  • شهید نجفعلی اکبری باصری
  • شهید حاج ولی الله اکبری باصری
  • شهید نورمحمد اکبری باصری
  • شهید محمدرضا آغاز
  • شهید محمد سلمانی
  • شهید فضل الله اکبری باصری
  • شهید غلامرضا اکبری باصری فرزند منوچهر
  • شهید علی کرم اکبری باصری
  • شهید عبدالمطلب اکبری باصری
  • شهید عبدالمحمد اکبری باصری
  • شهید رمضانعلی اکبری باصری
  • شهید ربیع الله (محمود) اکبری باصری
  • شهید اکبر تورجی مند
  • شهید فرج الله اکبری باصری
  • شهید الله کرم اکبری باصری

شبکه های اجتماعی

ایمیل

RSS اخبار شهدایی

  • تصاویر به یادگار مانده از شهید «زنده‌نوش ناظری»
  • «حسین» را با خنده‌هایش می‌شناختند
  • بیش از یک‌هزار و ۲۰۰ دانشجوی شاهد و ایثارگر در دانشگاه‌های استان تهران تحصیل می‌کنند
  • گزارش خبری| روایتی از حضور مادر شهیدان «رضا، حبیب و مجید دباغ‌زاده» در مستند مادر پسران
  • به شما توصیه می کنم با نفس خود مبارزه کنید این بزرگترین جهاد است
  • مشهد میزبان ۱۰۰ زوج شاهد و ایثارگر در دوره آموزشی تحکیم خانواده
  • برگزاری اردوی تفریحی خانواده شهدا و ایثارگران قشم به جزیره لارک

ورود به سایت

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به ستاد یادواره سرداران و 46 شهید روستای شهیدآباد می باشد.
<<طراحی شده توسط خادم شهدا>>