شهید اکبر تورجی مند فرزند گنجعلی

ولادت : ۱۳۴۲

تاریخ شهادت : ۲۳ /۱۲/ ۱۳۶۶

محل شهادت : حلبچه

عملیات : والفجر ۱۰

فرزند گنجعلی ، متولد ۱۳۴۲ ، متأهل ، دارای مدرک دیپلم ، در اوایل سال ۱۳۶۱ از طریق بسیج و پس از طی دوره ی آموزشی به خطه ی اشغال شده ی خوزستان اعزام شد و در خطوط مقدم منطقه ی خرمشهر ، پاسگاه زید و کوشک به دفاع و انجام وظیفه پرداخت . در عملیات رمضان شرکت فعال داشت ، از تاریخ 5/4/1362 به عضویت رسمی سپاه در آمد . با ایمان ، خلوص و شجاعت وصف ناپذیری به موضوع جنگ و حضور در میدان های رزم اهمیت قائل بود . گام های استوار و پرتوان او در جای جای عرصه های پیکار از جنوبی ترین نقطه ی جنگی تا غرب و شمالی ترین جبهه ی جنگ مشهود بود . در عملیات متعددی حضور فعال و مؤثر داشت و طی دو مرحله از ناحیه ی كتف راست و ران به سختی مجروح گردید . بیشتر اوقاتِ جبهه اش را در گردان خط شکن فجر و با سمت فرمانده ی دسته گذراند . در عملیات بدر معاونت گروهان را به عهده داشت و بالاخره در عملیات والفجر ۱۰ در منطقه ی مریوان به تاریخ 23/12/1366 به آرزوی دیرینش که همان لقاء دوست ، رحمت الهی و فیض عظیم شهادت بود نائل گشت و در گلزار شهدای سعادت شهر به خاک سپرده شد.

فرازی از وصیت نامه ی شهید :

ای ملت های مظلوم و مسلمان ، بیدار باشید و از نعمت هایی که خداوند به شما ارزانی داشته است صرفه جویی کنید و اسراف نکنید که خداوند همین نعمت هایی را که داده اگر اسراف کنیم در آن دنیا جلومان را خواهد گرفت .

خاطره ای از زبان پدر و مادر:

 در عملیات بدر فرمانده گروهان شهید شعبانعلی اکبری بوده و شهید اكبر تورجی مند معاون گروهان، که بر دشمن بعثی هجوم میبرند، همین که پیشروی میکنند آنها به یک مقر و پاسگاهی میرسند که دشمن خیلی ازخود مقاومت نشان می داده است که هر دو نفر اسلحه سبک را رها و آرپیجی هفت بدست میگیرند و آنقدر با شجاعت تمام میجنگند و دشمن را از پا در می آورند و یا مجبور به عقب نشینی مینمایند و آنقدر با نیروهای تحت امرشان جلو می روند که به اتوبان بصره_بغداد میرسند و به فرماندهی اطلاع میدهند، چون نیروهای پشتیبانی و نیروهای هم جوار نتوانسته بودند خود را به آنها برسانند و مشکل پیش آمده بود به آنها دستور عقب نشینی میدهند و این عقب نشینی همزمان با وقت نماز صبح میشود و شهید اکبر تورجی مند به نماز می ایستد که در حال نمازخواندن ترکش به ران او اصابت می کند که بچه ها دور او جمع میشوند و می خواهند او را به عقب بیاورند که او التماس می کرده و نمی گذاشته او رابیاورند و میگفته راه دور است و شما خودتان به خطر می افتید امابچه ها به هر نحوی بوده او را به عقب می آورند. بعداز مدتی که ما فهمیدیم به او گفتیم چرا به ما اطلاع ندادی،گفت نمی خواستم شما را ناراحت کنم.
دفعه دیگر از قسمت ران پا مجروح شده بود، در اصفهان پای او را گچ گرفته بودند که خانه آمد.
شهید برای بچه ها کلاس آموزش قرآن می گذاشت.
عملیات هایی که شهید شرکت کرده و ما اطلاع داریم: رمضان،بدر،کربلای۴ ،کربلای۵ و والفجر۱۰ بود که درهمین عملیات به فوز عظيم شهادت نائل آمد.

خانواده شهید:

پدر شهید مرحوم حاج گنجعلی بودند و مادرشان حاجیه گل خانم اکبری هستند. دارای ۸ فرزند پسر و سه دختر بودند که سه پسرشان در کودکی فوت شدند و بعد از شهیداکبر، یک پسر و یک دخترشان در جوانی به رحمت خدا رفتند و داغی بزرگ بر دل آن ها گذاشتند.

 مرحوم حاج گنجعلی کارمند نیروی انتظامی بود، ایشان فردی خیر و نیکوکار بود و اصلاً تعلق خاطر به مال دنیا نداشت به طوریکه قبل از فوت خود، خانه خود را فروخته و پول آن را به بیمارستان پیوند اعضا اهدا کرد، بسیار مهمان نواز و دست و دلباز بود و همیشه فرزندان خود را به انجام واجبات دینی و سحرخیزی توصیه می کرد.

حاجیه گل خانم اکبری هم بانویی مؤمنه و نماز شب خوان هستند و همیشه فرزندان و نوه ها را به خواندن نماز و حفظ حجاب توصیه می نمایند، ایشان اسوه صبر و استقامت هستند.